قلعه یا قله شاهنشین یک کوه کله قندی مرتفع است که در دامنه آن رودخانه و چشمه آب کلات شهاب گبر قرار دارد. در نوک کله قندی این قله قبلا دیوار سنگی با خاک گچو ساروج وجود داشته که امروزه فقط سنگ های فروریخته و ساروج و خاک گل های آن باقی مانده است و دخمه هایی که غارت شده اند. در داخل این قلعه یک استخر آب در دل سنگ کنده شده است که بنا به روایت های شفاهی 40 دختر وظیفه آبرسانی با مشک به این حوض سنگی را داشته اند. بر طبق کتاب البلاذزی نیزک ترخان از سوی "ماهوی سوری" فرماندار مرو که در آن دوره پایتخت خراسان بزرگ بود ماموریت یافته تا در این مکان به استقبال شاه آمده و پیاو وفاداری را به شاهنشاه ابلاغ کند البته ماهوی سوری برای نشان وفاداری و تعهد برای بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته یزدگرد از دختر او خاستگاری کرده است اما شاه خشمگین شده و او را نوکر خود خوانده که با خواستگاری از دختر شاهنشاه اقدام به گستاخی و پر رویی نموده است. پاسخ توهین آمیز یزدگرد باعث خشم ماهوی مرزبان مرو شد و از سردار نظامی خود خواست که شاه فراری و مفلوک را به قتل رساند و خانواده اش را اسیر نماید. در نتیجه یاران یزدگرد با فرستادگان مرزبان مرو در منطقه زیبد گناباد درگیر می شوند و "یزدگرد سوم" کشته می شود و دخترش "اردک" که خردسال بوده نزد مرزبان مرو به اسارت فرستاده می شود.

منبع: صغیر، علیرضا ، ١٣۶۵ ( گناباد مهد اسطوره و هنر) مشهد : انتشارات مرندیز ، ١٣٩۴.

مطالب مرتبط: