ویژگی های لهجه گنابادی :: گنابادگردی

گنابادگردی

وبسایتی جهت معرفی تاریخ، فرهنگ، مشاهیر، جاذبه های گردشگری،صنایع دستی و اخبار گردشگری شهرستان گناباد.

محل تبلیغات شما

ویژگی های لهجه گنابادی

آنچه از گذشته نسل به نسل در جریان گذر زمان به صورت رفتار های گوناگون در افراد تجلی می یابد، گاهی چنان دگر گون می شود که از آن فقط یک نماد باقی می ماند. هر رفتار ساده ای که از شخصی در اجتماع سر می زند ناشی از انعکاس فرهنگ یا خرده فرهنگ است و گویش و لهجه محلی، خود نیز یکی از نماد هاست. گویش و لهجه گنابادی از نمونه های کهن زبان فارسی است که کمتر دستخوش تغییرات اساسی قرار گرفته است و بسیاری از کلمات به صورت فارسی اصیل تلفظ می شود.آنچنان که دکتر شریعتی می نویسد: اکنون در میان مردمی که در خراسان از دگرگونی های زمان به دور مانده اند هنوز زبان کهن فارسی قرن چهارم و پنجم زنده است و هنگامی که توده مردم طبس، فردوس، گناباد، بیرجند، قاین، سرخس و کاشمر سخن می گویند گویی سخن بیهقی و بلعمی است که می شنوی.

مردم گناباد مانند اکثر ایرانیان به زبان فارسی دری که یکی از فروع زبان هند و اروپایی است و ریشه سانسکریت دارد تکلم می کنند و دارای لهجه خراسانی می باشند.

در ادامه به صورت مختصر به لهجه گنابادی برخی از واژه ها و نحوه دستوری آن می پردازیم. لازم به ذکر است مطالب این بخش حاصل تحقیق و برسی نگارنده و جستجو در منابع مختلفی از جمله قسمتی از پایان نامه آقای پهلوان بوده است:

حروف اضافه در لهجه گناباد:

حرف اضافه "وَ" به معنی "به" است. مثال : ای کتاب وَ او دَه. (این کتاب رابه او بده).

یکی از پر کاربردترین حرف اضافه "وَر" به معنی "بر" است؛ که معانی زیادی دارد. برای مثال: وَر دستُم خواردی! ( به دستم خورد)، وَر پا بِدِش (ایستاده بود)، بِچَر وَر دِر (بچه را بردار).

حرف اضافه "خی (xey)"  به معنی "با" است. برای مثال : علی خِی حسین بومه (علی با حسین آمد).

حرف اضافه "بری (berey)"  به معنی "برای" است. برای مثال: بِرِی علی مِفرِستُمی (برای علی می فرستم).

قید در گویش گنابادی

قید حالت: آرمَک: خوش خوشک

قید زمان: نمازِگر؛ نِماشُم؛ روز وَر اومد؛ روز فروشد

قید مکان: دنبال؛ راس؛ چپ

ضمایر فاعلی

مو، تو، او، ما ، شما، اونا

ضمایر پرسشی

کی (ki) = چه کسی            کِی (key) = چه وقت          چو (ĉoo) = چرا

کدو (kodou) = کدام          کُ (ko) = کو                   کُجه (koje) = کجا

کچه (keĉe) = چرا

اشتقاق

صفت + _َ_ = اسم    برای مثال :   نرم + _َ_ = نرمه    خاک + _َ_ = خَکه

بن مضارع گری + او = گریو (geryow)

پسوند "اوک (ook)" صفت نشان دهنده زیاد روی در کاری یا صفتی است. برای مثال: گریه + اوک = گریوک             سرما + اوک = سرمایوک

پسوند "چه (ĉae)" دیگ + چه = دیگچَه            تغار + چه = تغارچَه

پسوند "او" صفات فاعلی ساخته می شود             هراس + او = هَرَسو ( hara sou)      ناله + او = نَلو (nalou)

اسم + اگه = اسمی که مبین بزرگی. ولی در انسان نشانه توهین و تحقیر است.    خر + اگه = خِرِگَه       مرد +اگه = مِردِکِگَه

پسوند ایک : این پسوند تغییری ایجاد نمی کند. خُرد = خُردیک          زرد = زِردیک

ترکیب فعلی:

از مصدر "گرفتن" چندین واژه به قرار زیر ساخته می شود.

دِگرفته = 1. روشن شدن آتش             2. اثر کردن و مستجاب شدن دعا و سخن در کسی

وَر گرفته = 1. به معنی بلند کردن و برداشتن چیزی از روی زمین.    2. بازگرفتن از شیر یا ممانعت از رفتن به جایی

وِگرفته = چیزی را از روی چیز دیگر جدا کردن مانند گرفتن سرشیر از روی شیر.

فرو گرفته = ناگاه تاختن و کسی یا چیزی را ناگاه و به چالاکی گرفتن از سر.

گرفته = شروع کردن. کاری را دوباره شروع کردن. ور "کسی" گرفته = بر کسی اعتراض کردن، ایراد گرفتنف مواخذه کردن.

گرفته = آدم خسیس   بِگرفته = گرفتن  وَهَم گِرفته = چند چیز را با هم گرفته    دِهمگرفته = زنی که روی خود را کاملا می پوشاند

وَ هَم گیر = صفت افرادی که با خویشان خود روابط صمیمانه و نزدیک دارند و در کارها متّحد و متّفق اند.

صامت و مصوت ها

مصوت "آ" (a) فارسی پیش از صامت پایانی "ن" (n) در لهجه گنابادی به صورت مصوت "او" (u) ظاهر می شود: برای مثال  جان = جو   آسمان = آسمو   نان = نو

مصوت "آ" (a) فارسی پیش از صامت "نِ" (n+e) در لهجه گنابادی به صورت "او" (u) ظاهر می شود: برای مثال: شانه = شونَه              لانه = لونَه       خانه = خونَه

مصوت "آ" (a) فارسی پیش از صامت میانی "م" (m) در لهجه گنابادی به صورت "او" (u) ظاهر می شود: برای مثال: قیامت = قیومت                   حجامت = حجومت

مصوت "آ" (a) فارسی پیش گروه ( ف + صامت ) معمولا برابر مصوت "او" (ou) واقع می شود: کفش: کوش.

گاهی به ابتدای برخی از کلمات "آ" (a) اضافه می شود، که صورت کهنتر واژه است. شتاب = اشتو              شتر = اشتر

صامت (ق) در چندین واژه برابر (خ) گنابادی واقع می شود. نقش = نخش         سقف = سخف                   وقت = وخ

گاهی صامت (ر) فارسی به صورت (ل) پدیدار می شود. برگ = بلک

گاهی جای بعضی صامت ها در لهجه گنابادی تغییر کرده است که اصطلاحاً به آن قلب می گویند: قفل : قلف                 استخر: استلخ

در لهجه مردم دهات گناباد یک نوع تخفیف و حذف وجود دارد که همه دهات در آن مشترک می باشند. مثلا ما قبل میم اول شخص مفرد پس از تخفیف مضموم و در اول شخص جمع مکسور است. مثل من که مو (mo) تلفظ می شود.

در فعل به این صورت است: می گوییم، مُگُم (megom) تلفظ می شود، یعنی میم کسره دار می شود و گاف ضمه می گیرد (تابنده:39).

گاهی اوقات هم برای سوم شخص مفرد در آخر کلمه، شین اضافه می شود، چنان که حرف میم در زبان فارسی ، علامت اول شخص مفرد و حرف یاء، علامت دوم شخص مفرد است. همگامی که شین به آخر کلمه اضافه می شود یاء زینت را هم به اول کلمه اضافه می کنند. مثلا به جای کلمه رفت، بِرَفتِش (berafteŝ) و به کسر ما قبل آخر تلفظ می شود. به جای زد و دوید به ترتیب، بِزَدِش (bezadeŝ) و بِدِویدِش (bedavideŝ) به کار می برند.بعضی از اوقات به اول کلمات گفت و پرید، ور (var) و به آخر ــِش (eŝ) اضافه می کنند، برای مثال پَرید و گفت به ترتیب: وَرپِریدش (varperideŝ) و وَرگُفتِش (vargofteŝ) تلفظ می شودر(تابنده:40).

حذف در گویش گنابادی:

 در برخی کلمات مانند ماهی (مَهی)، تاریکی (تَریکی)، سایه (سَیَه)، بارش (بَرِش)، کاسه (کَسَه)، کاه گل (کَهگِل) قاطِر (قَطِر) گاو (گُو)

بعضی کلمات در خود لهجه گناباد مخفف خوانده می شود مانند: تنبو (زیرشلواری)، جِوو (جوان)، پِرهَه (پیراهن)، استی (آستین)، تََوِستو (تابستان)، زِمِستو (زمستان)، زعفِرو (زعفران)،روز گردو (آفتابگردان)، جمبو (جنبان)، چِرَغو (چراغون)، کلیدو (کلیدون)، نَخو (ناخن) این لغات مختوم به حرف ن استو برخی دیگر مثل بِدبَخ (بدبَخت)، اوگوش (آب گوشت)، ماس (ماست)، دسبن (دستبند)، چِش (چشم)، خو (خون)ف اَفتو (آفتاب) از آخر آنها ت یا د یا ن یا م می افتد.

کلمات مختوم به "ه" بیان حرکت در گویش گنابادی به جای کسره(هِ) به صورت فتحه دار خوانده می شود (هَ) مانند: تیشَه، ریشَه، شاخَه، چِهرَه.

اگر این کلمات با کلمه دیگری به عنوان مضاف به کار رود حرف ماقبل آخر به صورت مکسور خوانده می شود و (ه) برداشته شده و (ی) اضافه می شود. مانند: ریشِی دِرَخ (ریشه ی درخت)، تیشِی نِجَّری (تیشه ی نجاری).

در لهجه گنابادی در برخی از کلمات دو حرف ساکن پشت سر هم نمی آید مانند: بَرِق (بَرق)، بَرِف (بَرف)، خَرِج (خَرج).

و این بیشتر در کلماتی است که حرف ما قبل آن (ر) است و بیشتر هنگام کاربرد در جمله به این حالت در می آید و الا تلفظ به همان شکل معیار است و بعضی به همان شکل تلفظ می شود. مانند زرد، نفت و... .

فعل در لهجه گنابادی

شناسه های افعال گذشته

اول شخص مفرد "مُ" = بِرَفتُم             دوم شخص مفرد "یِ" = بِرَفتِی            سوم شخص مفرد "شِ" = بِرَفتِش

اول شخص جمع "مِ" = بِرَفتِم              دوم شخص جمع "یَ" = بِرَفتَی            سوم شخص جمع "َن" = بِرَفتَن

همانطور که ملاحظه می کنید در اول فعل ها "ب" آمده است که حالت تاکیدی دارد.

شکل دیگری از فعل ماضی که حالت مستمر دارد:

مَیِستُم + فعل مضارع = مَیِستُم بُرُم (مَستُم + فعل مضارع = مَستُم بِرُم)

نوع                                شکل اول             شمل دوم

اول شخص مفرد                مَیِستُم بُرُم             مَستُم بُرُم

دوم شخص مفرد                 مَیِستِی بِری          مَستِی بری

سوم شخص مفرد                مَیِستِش بِرِد           مَستِش بِرِد

اول شخص جمع                 مَیِستِم بِرِم             مَستِم بِرِم

دوم شخص جمع                 مَیِستَی بِرَی          مَستَی بِرَی

سوم شخص جمع                میِستَن بِرَن           مَستَن بِرَن

فعل مضارع

ساخت فعل مضارع:  م + بن مضارع+ شناسه های مضارع

شناسه های فعل مضارع

اول شخص مفرد    "ـُم"  مُرُم             اول شخص جمع     "ـِم" مِرِم

دوم شخص مفرد     "ـِی" مِری            دوم شخص جمع     "ـَی" مِرَی

سوم شخص مفرد    "ـِد" مِرِد              سوم شخص جمع    "ـَن" مِرَن

فعل آینده

مِم + فعل مضارع + شناسه (مِم + برُم = مِم بِرُم)

اول شخص مفرد    "ـُم" مم بُرُم                       اول شخص جمع     "ـِم" مم بِرِم

دوم شخص مفرد     "ـِی" مم بِری                     دوم شخص جمع     "ـَی" مم بِرَی

سوم شخص مفرد    "ـِد" مم بِرِد                       سوم شخص جمع    "ـَن" مم بِرَن

"مِم" به معنی خواستن است.

شکل دیگر فعل آینده با پیشوند آینده ساز فعل مَیُم است.

صیغه ای از فعل مَیِستَن + فعل مضارع + شناسه (مَیُم + برُم = مَیُم بُرُم)

اول شخص مفرد    "ـُم" مَیُم بُرُم                      اول شخص جمع     "ـِم" مَیِم بِرِم

دوم شخص مفرد     "ـِی" مَیی بِری                   دوم شخص جمع     "ـَی" مَیَی بِرَی

سوم شخص مفرد    "ـِد" مَیِد بِرِد                      سوم شخص جمع    "ـَن" مَیَن بِرَن

فعل امر منفی به لهجه گنابادی

گاهی در فعل امر به لهجه گناباد حرف آخر کلمه حذف می شودو در امر منفی "ن" به "م" تبدیل می شود مَکُ (نکن)، مَشو (نشور)، مَخو (نخور).


منبع: صغیر، علیرضا ، ١٣۶۵ ( گناباد مهد اسطوره و هنر) مشهد : انتشارات مرندیز ، ١٣٩۴.


مطالب مرتبط:

   

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی


زکریا یعقوبی ۱ دی ۰۰، ۱۹:۱۱

با سلام. کیف کٕردو. تشکر از زحمات شما

مهرانفر ۱۷ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۲۵
دوستانی داشتم در دوران دانشگاه که گنابادی بودند.
اکثر اوقات گنابادی صحبت می کردند.
گنابدی های با معرفت و لهجه شیرینشون رو دوست دارم.
۱
۲ فروردين ۱۳۹۸
۲
مسلم ذوقی بیلندی

محل تبلیغات شما